ترانه سرباز گروگان

سربازِ گروگان

شهادت جمشید دانایی فر گروگان عزیز از دست رفته رو تسلیت عرض می کنم
و این ترانه رو به روح بزرگ او، خانواده ی داغدار و مردم سرزمینم تقدیم می کنم
امیدوارم دوست عزیزی برای اجرای این اثر اعلام آمادگی کنه
خوشحال می شم تو این اعتراض و حمایت سهمی داشته باشم
ارادتمند شما: شایا تجلی

شکلِ مرغاى مهاجر، شکلِ بندِ یه پوتینه
که یه سربازِ گروگان، توى رویاهاش مى بینه

اگه مرغاى مهاجر، ناگریزِ فصلِ کوچن
اگه نفرینىِ عادت، اگه دلبسته ى پوچن

امّا سربازِ گروگان، دلخوشِ یه اتفاقه
برای رهایی از بند، لحظه لحظه اشتیاقه

صخره ى سبزِ غرورش، با اسارت آشنا نیست
تُو قداستِ نگاهش، بجز عشقِ جاده ها نیست

دلش دلتنگِ فراره، دلش دلواپسِ آغاز
نمى خواد پرندگى رُ، براى عادتِ پرواز

زیرِ خاکسترِ بغضش، گریه هاى شعله سوزه
حتى تشویشى نداره، دلهره هاى عجوزه

روبروش میله و اجبار، پشت سر مرز و دیوار
خسته از صداى عادت، خسته از نگاهِ تکرار

واسه مرغاى مهاجر، آسمون یه اتفاق نیست
تُو رگِ پرندگی شون، خونِ سرخِ اشتیاق نیست

امّا سربازِ گروگان، دلخوشِ یه اعتقاده
آسمون مالِ پرنده، جاده ها واسه پیاده

شایا تجلی :: سه شنبه 93/1/5 ساعت 1:35 عصر

نوشته های دیگران ()